فیلم | عشق را سرمایه ایمان علی
کد خبر: 3898772
تاریخ انتشار : ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۶:۱۳
سوره تماشا/ 25

فیلم | عشق را سرمایه ایمان علی

سهیل محمودی، شاعر و پژوهشگر ادب پارسی در بیست و پنجمین برنامه رمضانی «سوره تماشا» درباره ارادت علامه اقبال لاهوری به ساحت اهل‌بیت(ع)، وجود حضرت زهرا(س) و حضرت امیر(ع) نکاتی را بیان کرد.

به گزارش ایکنا، سهیل محمودی، شاعر و پژوهشگر ادب پارسی در بیست و پنجمین برنامه رمضانی «سوره تماشا» گفت:

چون چراغ لاله سوزم در خیابان شما

ای جوانان عجم جان من و جان شما

سخن از مرحوم علامه اقبال لاهوری، شاعر پارسی‌‌گوی شبه‌قاره هند است. درباره ارادت اقبال به قرآن در دیگر برنامه‌های سوره تماشا با هم سخن گفتیم و امروز می‌خواهم از منظر جدیدی در این باره با شما سخن بگویم.

اقبال ادامه شاعران بزرگ فارسی‌سرا در هند است. شعر فارسی در شبه قاره هند از مسعود سعد سلمان‌ در قرون بسیار دورتر جای داشته است و اقبال ادامه همین جریان است و حتی مرحوم ملک‌الشعرای بهار در ستایش اقبال می‌گوید:

بیدلی گر رفت اقبالی رسید

عاشقان را نوبت حالی رسید

منظور او بیدل دهلوی، شاعر سده 12 هند است که از بزرگترین شاعران جهان است. 

اقبال یک چارچوب فکری دارد و اصل آن اعتصام به قرآن مجید است. او یک مانیفست فشرده و کوتاه دارد. از رسالت دین ما؛ آیین ما. در کنار این ارادت، او سه نمونه و الگوی خاص هم مطرح می‌کند، مثلاً او برای آزادگی در پی کشف سرّ حریت اسلامیه در کربلاست و بر همین مبنا می‌گوید:

هر که پیمان با هوالموجود بست

گردنش از قید هر معبود رست

***

درس قرآن از حسین آموختیم

ز آتش او شعله‌ها اندوختیم

***

موج خون او چمن ایجاد کرد

تا قیامت قطع استبداد کرد

او وقتی می‌خواهد از اسوه کامله برای زنان امت اسلامی سخن بگوید، حضرت زهرا(س) را چنین توصیف می‌کند:

مریم از یک نسبت عیسی عزیز

از سه نسبت حضرت زهرا عزیز

نور چشم رحمة للعالمین

آن امام اولین و آخرین

***

بهر محتاجی دلش آنگونه سوخت

با یهودی چادر خود را فروخت

نوری و هم آتشی فرمانبرش

گم رضایش در رضای شوهرش

****

سیرت فرزندها از امهات

جوهر صدق و صفا از امهات

یکی دیگر از نمونه‌هایی که علامه اقبال در آثارش برای نشان دادن عظمت دینی و اعتقادی از آن یاد می‌کند، عظمت حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) است و این چنین می‌گوید: 

مسلم اول شه مردان علی

عشق را سرمایه ایمان علی

از ولای دودمانش زنده‌ام 

در جهان همچون گهر تابنده‌ام

نرگسم وارفته نظاره‌ام

در خیابانش چو بو آواره‌ام

زمزم ار جوشد ز خاک من از اوست

می اگر ریزد ز تاک من از اوست

خاکم و از مهر او آئینه‌ام 

می توان دیدن نوا در سینه‌ام

از رخ او فال پیغمبر گرفت 

ملت حق از شکوهش فر گرفت

قوّت دین مبین فرموده‌اش 

کائنات آئین‌پذیر از دوده‌اش

مرسل حق کرد نامش بوتراب

حق «یدالله» خواند در ام‌الکتاب

هر که دانای رموز زندگیست 

سرّ اسمای علی داند که چیست

انتهای پیام
مطالب مرتبط
captcha